جمعه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۹

مرگ اندیشه

خداوندا بگو از مرگ اندیشه

بگو از ظلمت بی مرز زندانهای جلادان

بگو از واژه اعدام انسانها

نهان از چشم پاک مردمی در بند

بگو از داغ مادر های بی فرزند

مادرهای عشق و افتخار و سربلندیهای یک ملت

بگو از گورهای دسته جمعی

در بیابانهای تار سرزمین کورش و کاوه

بگو از گریه ی پیوسته ی نا پختگان طعمه تزویر

بگو از مرگ مهر وشادی و امید

در دلهای پاک مردمان کشور جمشید

بگو از درد و بیم و رنج بی پایان قومی خشمگین,دلگیر

بگو از قوم سربردار

در زنجیر

بگو از خشم عریان

خشم ایرانی

بگو از این خراب اباد افیون تهی دستی

بگو دلمرده از افسردگان ساده ی در جستجوی مرگ

بگو از این همه پاییزو مرگ برگ

بگو از انتحار سبزه و آلاله و سوسن

بگو از اشک تلخ مادر میهن

بگو از ما

بگو از من

بگو در انتها از مرگ جلادان و آغاز بپاگشتن

رها گشتن

رها گشتن........



علیرضا اصلاحی

هیچ نظری موجود نیست: