من که می میرم چرا با عشق و با ایمان نمیرم
تا برای سر زمینم، میهنم ایران نمیرم
آرزو دارم شود خاک وطن آرامگاه م
تا میان کشوری بیگانه سر گردان نمیرم
شرط آزادی و مردی کنج زندان مردن است
شرم از آن دارم اگر در گوشه زندان نمیرم
هر وجودی دیر و زود ای میهنم میرد ولی من
با تو پیمان بسته ام جز بر سر پیمان نمیرم
شمس خلخالی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر